قاری عبدالله (7 )

قاری عبدالله فرزند قطب الدین در سال 1248 دیده به دیار هستی گشود. علوم ابتدایی را از نزد پدرش فراگرفت سپس تمام علوم متداولة روزگار خویش را از قبیل فقه، منطق، حکمت، کلام و ادبیات از نزد استاد بزرگ آن روزگار فراگرفت. قرآن را حفظ کرد و خط نستعلیق را به کمال آموخت. در عین حال از شکوفا سازی استعداد شعری خود از هیچ کوشش دریغ نورزید. شعرهای او از زبان ساده وروان برخوردار می باشد ودر روش سبکی از سبک هندی پیروی می نماید. قاری عبدالله تمامی قالب های شعری را به خوبی تجربه کرده است اما بیش تر به غزل گرایش داشته است. تصحیح نسخ خطی و چاپ آن ها از جمله کارهای پرارج او به حساب می آید. از قاری عبدالله چندین اثر ادبی پژوهشی وشعری به یاد گار باقی مانده است.

رهزن

نه درد بیم رهزن نه غمی از کاروان دارم

درین ره چون جرس از دوری منزل فغان دارم

گل رعنای داغ ودردم از رنگم چه می پرسی

به خود جوش بهاری تازنم فصل خزان دارم

همان بردرد سخت جانگدازم خنده می آید

برنگ زخم کاری گر چه چشم خونفشان دارم

زسختی های دوران سنگ در فریاد می آید

من دلخسته طاقت از کجا دارم که جان دارم

عدم سرمایه را خجلت بود اندیشهء هستی

درین سودا ندیدم سود اما صد زیان دارم

دلیل جادهء مقصد بود ثابت قدم بودن

دراین ره از ثبات عزم خود سنگ نشان دارم

لباس شعلهء بیباک سرکش پنبه چون گردد

نمی خواهم غم عشق ترا دردل نهان دارم

زمضمون اثر پرداز داغ من چه می پرسی

شکایت نامة دردم همین مهر ونشان دارم

قیامت می کند انداز مضمون بلند من

که حرف قامت رعنای آن سرو روان دارم

کشاکش های دوران گر کشد صد اره ام برسر

همان چون شانة حرف کاکلش ورد زبان دارم

دراقلیم سخن لاف سلیمانی زنم قاری

 که از طبع روان خویشتن تخت روان دارم